اصطلاحات سینمایی بر اساس حروف الفبا

الف :
آرک: نوری قوی وسفید رنگ که درصحنه های وسیع وباز مورد استفاده قرار می گیرد.
آنونس: فیلم کوتاهی که برای تبلیغ ومعرفی یک فیلم تهیه می شود.
آیریس :آیریس یا دیافراگم، قطعه ای تعبیه شده در دوربین فیلمبرداری وعکاسی است که ساختمانی چون عنیبیه چشم دارد ومیزان نوردهی به نگاتیو را کنترل می کند.
آتالوناژ: به اصلاح رنگ ونور فیلم، درمرحله ی پایانی تدوین میگویند که درآن، نور و رنگ تصاویر به گونه ای همسان اصلاح میشوند.
اسکوپ :فیلم پرده عریض سینمایی است که هنگام نشان دادن در تلویزیون سیاهی دربالا و پایین تصویردیده می شود. امروزه در کارهای تلویزیونی برای زیبایی از آن استفاده می شود.
انیمیشن: به نقاشی متحرک گفته می شود. فیلمهای کارتونی درواقع نقاشیهای بی جان فراوانی هستند که درفرایند فیلمبرداری از تک فریم هایشان جان می گیرند.
درشرایط کنونی ودرحالی که فناوری پیشرفت گستردهای یافته است، انیمیشن سازی دشواری گذشته را ندارد واینک با استفاده ازرایانه، آسان تر انجام میپذیرد.
ایستمن کالر: نوعی نسخهی منفی فیلم رنگی است که پس از تکنی کالرو برای رفع نقایص آن ابداع شد. درتکنیک تکنی کالربه علت استفاده ازسه نوارفیلم، دوربینی سنگین تر وبزرگتر از دوربینهای عادی لازم بود؛ اما فیلم رنگی ایستمن کالر دردروبین های عادی قابل استفاده بود.
همچنین سهولت کار وارزانی وامکان چاپ درتمامی لابراتورهای چاپ رنگی ازدیگر مزایای ایستمن کالر است.
اینسرت: تصویر کوتاهی که خود بخشی از سوژه اصلی است ، گاها اینسرت رابط دو تصویر دیگر است و یا قسمتی از خرابی تصویر اصلی رو می پوشاند.مانند تصاویری که روی توضیح کارشناس یا مهمان برنامه ها گذاشته می شود.
ب :
بازگشت به گذشته flashback : نمایش صحنه های اتفاق افتاده درگذشته که درحال حاضرنشان داده می شود.
برداشت : به فیلمبرداری ازیک صحنه ، برداشت می گویند. برداشت ممکن است بارها تکرار شود . برداشت می تواند نمایی چند ثانیه ای یا چنددقیقه ای باشد.
برداشت طولانی: نمای طولانی یا سکانسی که بدون قطع دریک برداشت گرفته شود، با این ذهنیت که اولین برداشت، آخرین آن است.
برداشت مجدد : فیلمبرداری مجدد ازصحنه ای که مورد قبول کارگردان واقع نشده است. ممکن است به خاطر ایراد دربازی، گفتگو، نور ، صدا و ورود غیر منتظرهی افراد به کادر و یا هرایراد غیر قابل پیش بینی دیگر ، برداشت مجدد صورت می گیرد.
برش ( قطع یا کات) : قطع صحنه یا نما، اصطلاحی است تدوینی ( مونتاژی ) که معرف اندازه سازی نما به لحاظ زمانی، مکانی وحرکتی آن است. قطع نما در مراحل مختلف تدوین بسیارمتغییراست.
بک گراند: صداها ، اجسام ومناظری را که درعمق تصویردیده یا شنیده می شوند بک گراند می گویند.
بوم : بوم میله ی قابل انعطافی است که میکروفون را برسرآن نصب می کنند وبرای صدابرداری به کارمی رود. کاربرد آن نزدیک ساختن میکروفون به بازیگران درحال گفتگو یامنابع صدایی مختلف است.
پ :
پال :نوعی سیستم رنگی ضبط وپخش ویدیویی که اکنون درایران استفاده میشود.
پانا ویژن : نوعی روش فیلمبرداری برای نمایش بر روی پرده ی عریض است که برروی فیلم نگاتیو70 میلیمتری انجام می شود. سپس این نگاتیو یا روی فیلم پوزتیو 70 میلیمتری نمایش داده می شود؛ یا ازطریق عدسی آنا مورفیک روی فیلم 35 میلیمتری چاپ می گردد. درنهایت فیلم 35 میلیمتری به وسیله ی عدسی دیگری منبسط و روی پرده ی نمایش تابانده می شود.
پرده: دیوارسفید یا هرآویز دیگری را که فیلم برروی آن به نمایش درمی آید؛ می گویند. پرده های امروزین، حساس ومشبک اند ونورهای اضافی واذیت کننده را ازخود عبورمی دهند وتصویر را شفافترازگذشته به معرض نمایش می گذارند.
پرده عریض: پرده عریض به ابعاد تصویری گفته می شود که درمقایسه با استاندارد تصویر35 میلیمتری که 33/1 به 1 می باشد ( اگرطول تصویر33/1 متر باشد، عرض آن 1 متر خواهد بود) دارای استاندارد آمریکایی 85/1 به 1 است.
پس زمینه: هرچیزی که درانتهای صحنه وبعد از موضوع اصلی واقع شده باشد.
پلاتو: صحبت های مجری برنامه تلویزیونی که درابتدا، وسط وانتهای برنامه اجرا می گردد.
پلان (نما) : ازلحظه ی روشن شدن و شروع ضبط دوربین فیلمبرداری تا لحظه ای که کارگردان کات می دهد، یک پلان شکل می گیرد. پلان گاهی دربرداشتی بسیار بلند انجام می گیرد که به آن پلان سکانس گفته می شود. هر صحنه از یک یاچند پلان تشکیل شده است.
پن: حرکت دوربین برمحورثابت به سمت راست یا چپ، مانند آدمی که ثابت ایستاده وبا گردش سرحول محور گردن، به سمت راست یا چپ نگاه می کند. این نگاه ممکن است نرم و آرام یا تند وسریع باشد.
پن شلاقی: چرخش سریع دوربین ازنقطه ای به نقطه ی دیگر که دراثر آن تصویر ناواضحی ازصحنه یا صحنه ها به چشم تماشاگرمی آید. این تمهید معمولا برای نقطه گذاری درفیلمهای خاصی به کارمی رود .
پوزتیو: نسخه مثبت ازفیلم ، که درلابراتور ازروی نگاتیو(منفی) تهیه می شود وتصویر واقعی سوژه است.
ت :

تایتل: هرنوشته ای که روی تصویر می آید.
تیتراژ : قسمت ابتدا وانتهای برنامه که به معرفی برنامه و عوامل ساخت می پردازد.
تدوین: مرحله ی بعد ازاتمام فیلمبرداری است که نماها براساس خط داستانی فیلمنامه کنارهم چیده می شوند. دراین مرحله است که فیلم خط روشن وروانی پیدا می کند.
درتدوین، فیلم ضرب آهنگ وریتم مورد نظررا پیدا میکند واندازهی زمانی نما ونقطهی قطع هرنما مشخص می شود، به گونه ای که انتقال از صحنهای به صحنه ای دیگر، نرم وبدون پرش انجام پذیرد.
تدوینگر : تدوینگر، هنرمندی است که کار تدوین فیلم را ماهرانه سامان می دهد. وی مسئولیت ترکیب نماها وانطباق نوارهای صدا با نماها را به عهده دارد.
دستاورد کار تدوینگر پیداکردن ریتم وضرباهنگ وهمسان شدن همهی اجزاء فیلم است. درواقع اندازه نماها وسکانس ها وچگونگی استفاده ازتمهیدات ویژهی سینمایی دراین مرحله انجام میگرد.
تراولینگ : حرکت دوربین بر روی ریل را تراولینگ می گویند.
تکنی کالر: تکنی کالر نخستین شیوهی موفقیت آمیز فیلمبرداری رنگی است که درسال 1915 ابداع ودر سال 1932 تکمیل شد. دردوربین فیلمبرداری تکنی کالر، سه نوار فیلم مجزا به کارمیرفت، یک منشور نور را به سه رنگ اصلی قرمز،آبی وسبز تفکیک می کرد وهرنواریکی ازسه رنگ را دیافت می کرد.
آنگاه ازروی هرکدام ازنوارهای فیلم منفی، یک نوارفیلم با تصویربرجسته تهیه می شد وهرکدام از سه نوار را به یکی ازسه رنگ اصلی می آغشتند ویکی پس ازدیگری روی یک نوارِفیلمِ شفافِ آغشته به ماده ی حساسِ جذب رنگ، قرار می دادند ودرنهایت یک نوارفیلم کاملا رنگی به دست می آمد.
تروکاژ: (حقه های سینمایی): مانند ظاهروغیب کردن کسی درصحنه. جلوههای ویژه را هم تروکاژ می نامند.
تیلت : حرکت دوربین به صورت عمودی ( بالاو پایین) برمحور ثابت که برای پیگیری موضوع فیلمبرداری به کار می رود.
ج :
جامپ کات(پرش تصویری) : کات نادرست یا پرش در تصویر.
جلوه های اپتیکی : کلیه اِفه های تصویری ( فیداین وفیداوت ، دیزالو، وایپ و …) وهر تکنیکی که از چاپ نوری استفاده می کند.
جلوه های صوتی : سرو صداهای متفرقه مانند صدای پا، باز و بسته شدن در و…. که علاوه بر صدای همزمان ( موسیقی وگفتار ) به باند صدای فیلم اضافه می شود.
جلوه های ویژه : عبارت است از ترفندها وروشهایی که به وسیله ی آنها می توان صحنه ای را که اتفاق نیفتاده است وگاه اساسا رخ دادنی نیست، به گونه ای نشان داد که گویی اتفاق افتاده است. جلوه های ویژه معمولا در صحنه هایی شامل آتش سوزی، انفجار، زلزله، سفر به سرزمین رویاها و … به کار می رود.
چ :
چند دوربینه : استفاده ازچند دوربین برای فیلمبرداری صحنه های گران که امکان تکرارآن وجود ندارد. مانند: تصادف ،انفجارو…
ح :
حرکت: 1- فرمانی است که کارگردان سرصحنه ی فیلمبرداری برای شروع کاربه بازیگران میدهد. این فرمان معمولا بعد از آمادگی نور، صدا ودوربین صادر می شود وکارگردان به ترتیب می گوید: «نور، صدا، دوربین» واگر ایرادی درعملکرد شروع این مرحله پیش نیاید، دستور« حرکت » می دهد.
2- اکشن به رویداد مقابل دوربین نیز گفته می شود.
3- در اصطلاح به فیلم های پُر زد وخورد با حرکات فراوان دوربین وریتم پرهیجان وسریع تدوین نیز گفته می شود.
حرکت آرام slowmotion: حرکت کندتر ازمعمول اشیاء و آدمها بر پرده سینما یا صفحهی تلویزیون . برای دستیابی به این نوع حرکت ، فیلم با دور تند 48 کافریم در درثانیه فیلمبرداری می شود. اسلوموشن به حرکت آدم ها حالتی شکوهمند وبا وقارمیدهد وبرجزئیات تاکید دارد. درتلویزیون این عمل درحین تدوین انجام می گیرد.
حرکت سریع fast motion : به حرکت سریع تر ازمعمول اشیاء وآدمها برپرده یا صفحهی تلویزیون گفته می شود. به عنوان مثال فیلمهای صامت چارلی چاپلین را می توان نام برد. برای دست یافتن به چنین حرکتی، فیلم باسرعت کمتر از 24 کادر درثانیه فیلمبرداری می شود. در تلویزیون این عمل درحین تدوین انجام می گیرد.
خ :
خارجی: خارجی ، نمایی است که درفضای باز فیلمبرداری می شود ویکی ازکلمات راهنمایی است که بالای هرصحنه از « فیلمنامه» نوشته می شود، مانند: خارجی_ خیابان _ شب.
د :

داخلی: نمایی است که درمکان سرپوشیده فیلمبرداری می شود ویکی ازکلمات راهنمایی است که بالای هرصحنه از « فیلمنامه» نوشته می شود ، مانند: داخلی، آپارتمان ، روز.
دالی : دالی ارابه ای است با چهار چرخ که فیلمبردار روی آن سوار می شود وبسته به دکوپاژ از موضوع دوریا نزدیک می شود وهمراه با موضوع یا درتعقیب موضوع حرکت میکند. دالی بر روی ریل یا روی چرخهای لاستیکی بادی اش حرکت می کند وصحنه های حرکتی به نرمی برداشت می شود.
دالی این : حرکت به جلو ونزدیک شدن به سوژه برروی دالی.
دالی بک : حرکت به عقب ودورشدن از سوژه برروی دالی.
دکوپاژ : تقطیع فنی فیلمنامه که درآن صحنهها به نماهای مشخصی تقسیم ودراصطلاح خُرد می شود. دراین مرحله، اندازه ی نماها، زاویه دوربین وحرکت دوربین توسط کارگردان معین می شود. به دکوپاژ، فیلمنامه کاری هم می گویند.
دکور صحنه : فضایی که به تقلید ازیک مکان واقعی استودیو برای فیلمبرداری آماده میشود.
دوبله: دوبله به برگردان زبان اصلی وگفتاری فیلم ها به زبان کشورنمایش دهنده فیلم (درایران، فارسی) گفته می شود.
دوربین روی دست : دراین روش، دوربین یا دردست قرارمی گیرد یا به بدن فیلمبردار وصل می شود و برای فیلمبرداری فضاهای شبه مستند وخبری وتاثیر گذاربه کار می رود. مانند فیلم های مستند جنگی شهید آوینی (روایت فتح).
دیافراگم : دریچه ای به شکل عنبیه چشم در دوربین فیلمبرداری یا عکاسی است که بین نوار خام وعدسی قرار می گیرد ومیزان نوردهی به نوارفیلم را کنترل می کند. دیافراگم قابل تنظیم است وشامل مجموعه ای از قطعات کمانی شکل فلزی است که می تواند به سمت جلو وعقب حرکت کند. وقتی که قطعات فلزی جلو وعقب شوند، اندازه دیافراگم تنظیم می شود.
میزان نوری که به فیلم می تابد، به هرمیزان کمتر باشد دیافراگم بیشتربازمی شود و نور بیشتری عبور می کند.
دیپ فوکوس : درعمق میدان وضوح یا ژرف نمایی وجود دارد، پیش زمینه وپس زمینه ی تصویروضوح کامل دارد وقابل دیدن است. و با لنز واید فیلمبرداری می شود.
دیزالو: ساده ترین و پرکاربردترین اِفه تصویری است برای چسباندن دو تصویرپشت سرهم که باعث می شود تصویراول توی تصویر دوم محو بشود.
دیسک: ازدو دهه ی پیش با رشد دستاوردهای دیجیتالی درصنعت سینما، واژه ی دیسک که درفارسی به « لوح فشرده» ترجمه شده است، در سینما نیزرواج یافت. دیسک ها به لحاظ کاربرد واندازه وابعاد وظرفیت، تنوع فراوان دارد. از جمله، سی دی، مینی سی دی، دی وی دی و….
دفیوزر: ورقه ای از جنس پارچه ی ریز بافت است که جلوی منبع نور صحنه قرارمی گیرد تا نور صحنه پخش شود وسایه روشن ها به اصطلاح نرم گردند.
ر :
راش: تصاویر فیلمبرداری شده (شاتها) بدون تغییر و بدون کم و زیاد. نسخه چاپ شده نگاتیوهای فیلمبرداری شده همراه با صدا را نیزراش می گویند که معمولا برای بازبینی نماهای برداشت شدهی روزانه جهت بررسی کیفیت آن ها ازنظر بازی وتصویر مورد استفاده قرار می گیرد.
راف کات :عبارت است از بریدن وچسباندن نماهای پی درپی براساس خط داستانی فیلمنامه بدون تطبیق شروع وپایان نماها با نماهای قبلی وبعدی و نیز بدون اضافه کردن باند صدا وموسیقی و حذف تصاویر راش های، خراب و بلا استفاده است. در واقع مونتاژاولیه است که تصاویر مورد استفاده را از راش ها انتخاب می کنند وپشت سرهم می چسبانند.
رج زدن: با توجه به پرهزینه بودن ساخت فیلم، ازتجهیزات فیلمبرداری گرفته تا وسایل صحنه وبه ویژه اجاره بهای مکان ها، دستمزد عوامل حرفه ای علی الخصوص بازیگران، دستیار کارگردان مجموعه نماهای مثلا مربوط به یک هتل یا خانه یا موقعیت دیگر را که درکل فیلمنامه پراکنده شده، براساس خط داستانی فیلمنامه کنارهم ردیف وآن را برای کارگردان مشخص می کند.
همچنین چون برخی بازیگرها به دلایل حرفه ای ویا به هردلیل دیگرمی بایست زودتر پروژه را ترک کنند، تمام نماهای مربوط به آنها رج زده می شود. پس از رج زدن، بایک برنامه ریزی دقیق روزانه، فیلمبرداری به سرعت انجام می شود وهزینه ها کاهش می یابد.
رفلکتور : سطح نقره ای رنگی که نور درموقع تابیدن به آن شدت می یابد. ازاین وسیله برای تاباندن غیر مستقیم نورخورشید به صحنه استفاده می شود.
روز به جای شب : با استفاده ازفیلترهای خاص می توان درروز فیلمبرداری وآن را به جای نمای شب استفاده کرد. این فیلتر ها حجم نور روز را کاهش می دهند.
ز :
زاویه: دوربین نسبت به سوژه سه زاویه می تواند داشته باشد: اگر ازبالا به پایین فیلمبرداری شود به آن زاویه ی سرپایین واگر پایین به بالا فیلمبرداری شود به آن زاویه ی سربالا گفته می شود. معیار زاویه سربالا یا سرپایین ، دید مستقیم چشم است. فیلمبرداری به موازات افق چشم را « آی لِوِل» می گویند.
زیبایی شناسی : زیبایی شناسی درحقیقت بررسی علمی ونظام مند مفهوم زیبایی است. گرچه زیبایی را نمی توان امری فردی وسلیقه ای دانست اما عموم مردم معمولا درمورد زیبایی یا نازیبایی یک اثرادبی یا فیلم به اتفاق نظرمی رسند. کشف علل وعناصر دخیل درزیبا ماندن یک اثریا فیلم درحوزه دانشِ گسترده ی زیبایی شناسی نهفته است.
زیرنویس : عبارت است از ترجمه متن گفتگوها یا روایت فیلم وثبت آن درحاشیه ی پایین فیلم به زبان کشور نمایش دهندهی فیلم . معمولا درنسخه هایی که پخش جهانی دارند این کارانجام می شود.
ژ :
ژانر : ژانریا گونه به گروه فیلم هایی گفته می شود که دارای مشخصههای یکسانی هستند. تاکنون حداقل بیست ژانروچندین زیرژانر توسط منتقدان سینمایی شمارش شده است که ازآن جمله می توان به ژانر کمدی، ژانروسترن و ژانر علمی _ تخیلی اشاره کرد.
س :
ساب تایتل (زیرنویس) : نوشته ای که فقط پایین تصویر نشان داده می شود.
سوپر ایمپوز :دو یا چند تا تصویر که به صورت محو، روی هم نشان داده می شود.
سبک: شیوه استفاده ازتکنیک های سینمایی مشخص که معمولا برای فیلمسازان بزرگ منحصربه فرد است ومی تواند فیلم یا گروهی ازفیلمهای هم شکل را پدید آورد.
سینک کردن : منطبق کردن تصاویر و صداهای فیلم است که در مرحله ی صداگذاری انجام می شود.
سینما توگراف : دستگاه فیلمبرداری ونمایش فیلم که توسط برادران لومیراختراع شد ودرسال 1895 به ثبت رسید.
سینما سکوپ : نوعی فیلمبرداری برای نمایش روی پرده عریض که درآن ازعدسی آنامورفیک استفاده می کنند. نسبت عرض وطول پرده نمایش سینما سکوپ، یک به دو ونیم است.
سینه راما : سینه راما یکی ازپروسه های فیلمسازی پرده عریض است. درآغاز سه دوربین وسه پروژکتور به کار می رفت تا تصویری زیبا وباور پذیر ازموضوع مورد نظر ارائه شود. یک دوربین دروسط ودو دوربین نیز در طرفین قرار می گرفت. تصاویر ضبط شده به گونه ای تلفیق می شوند که تصور سه بعدی بودن را ایجاد می کند.
سکانس (فصل): هر فیلم از چند بخش (فصل) تشکیل شده که هر بخش یک قسمت از موضوع اصلی را بیان می کند.
سِکام : نوعی ازسیستم رنگی ضبط وپخش تصاویرویدیویی که چند سال قبل درایران استفاده می شد.
ش :
شات (برداشت) : از لحظه ای که دگمه ضبط دوربین روشن می شود تا وقتی که قطع می شود را یک شات می گویند. هر نما (پلان) ممکن است چند بار برداشت شود. شات واژه ای آمریکایی وپلان فرانسوی ونما ایرانی است. شات کوچکترین واحد ساختمان فیلم است.
شات لیست (فهرست برداشت ها) : درواقع گزارش کار فیلم برداری است که به ترتیب، شات های برداشت شده را درآن می نویسند. ودرآن توضیح می دهند که کدام لحظه از نوارفیلم برداری شده، شامل چه تصویری است.
شخصیت اصلی : بازیگر یا شخصیت اصلی درفیلم به فردی گفته می شود که مجموعه رویدادها حول محور او اتفاق می افتد.
شخصیت منفی : شخصیتی است ضد قهرمان. این نوع طبقه بندی کردن بازیگران یک فیلم بیشتر درفیلم های کلاسیک رواج داشته است.
ص :
صحنه: یک یا چند نما که دریک مکان واحد اتفاق می افتد. صحنه را می توان معادل پاراگراف در یک نوشتار دانست.
صحنه آرا : به هنرمندی گفته می شود که با توجه به فضا وحال وهوا وزمان ومکان رویدادهای فیلم، تلاش می کند فضا را مطابق آن چه مورد نظر کارگردان است طراحی کند.
صحنه یاب : صحنه یاب یا ویزور، دریچه ای است که فیلمبردار ازطریق آن صحنه را میبیند. صحنه یاب جدا ازدوربین نیز وجود دارد که به کارگردان این امکان را می دهد که شخصا صحنه را زیر نظر بگیرد، زاویه ی مناسب را برای دوربین پیدا کند ویا کار بازیگران را با آن پیگیری کند.
صداگذاری پس از فیلمبرداری : افزودن صدا به تصاویر بعد ازفیلمبرداری و تدوین که شامل دوبله گفت وگوها، موسیقی وجلوه های صوتی است.
صدای اپتیک : سیگنالی است که درحاشیه ی نوارفیلم به صورت یک رشته خطوط نوری و زیگزاگ شکل ثبت شده و هنگام نمایش توسط یک چشم الکترونیکی به صدا تبدیل می شود.
صدای استریو فونیک : صدایی که به لحاظ بُعد، عمق وجهت به صدای طبیعی نزدیک است و می تواند میزان مشارکت تماشاگر درفیلم را بالا ببرد.
صدای دالبی دیجیتال: شکل تکامل یافته صدای استریوفونیک است که در این حالت، صدا درشش باند ضبط و پخش می شود.
صدای سرصحنه : صدابرداری همزمان با فیلمبرداری است. این شیوه مشکلات خاص خودش را دارد اما بسیار طبیعی تر ازصدایی است که پس ازفیلمبرداری ودراستودیو گذاشته می شود.
صدای واقعی : صدایی که منبع تولید آن درتصویر دیده می شود، مانند صحبت آدم هایی که می بینیم وصدای پارس سگی درهمان نزدیکی.
صدای همزمان: صدایی که با کنش های درون تصویر همزمان باشد، مانند گفتگو ولب زدن بازیگران.
ط :
طراح چهره آرایی: هنرمندی که با توجه به ویژگی های شخصیتی کاراکترهای موجود در فیلمنامه ، آرایش وگریم بازیگران را طراحی می کند.
طراح دکور : کسی که براساس داستان وطبق ذهنیت کارگردان، دکورصحنه فیلمبرداری وفضاها ومکان های وقوع داستان فیلم را طراحی می کند وتحت نظارت او این دکور ساخته می شود.
طراح صدا : اخیرا با توجه به حجم صداهای مورد نیاز برخی فیلم ها، هنرمندی که درکار مهندسی صدا تخصص دارد با توجه به حجم ونوع صداهای مورد نیاز فیلم وکارگردان ، طراحی صدا را برای صدابرداران انجام می دهد.
ع :
عدسی: وسیله اپتیکی است که بازتاب پرتوهای نور اشیای جلوی دوربین را درنقطه ای خارج ازمرکز عدسی که به آن کانون عدسی می گویند؛ جمع کرده و تصویر شیئ را تشکیل می دهد.
عدسی آنا مورفیک : عدسی ویژهای است که هنگام فیلمبرداری جلوی دوربین قرار میدهند تا میدان دید وسیع تری (تقریبا دوبرابر حد معمولی) فیلمبرداری شود.
عدسی زاویه بسته : نوعی عدسی است که به فیلمبرداراین امکان را می دهد تا ازموضوعی درفاصله ای نسبتا دور، نماهای نزدیک یا درشت بگیرد. فاصله ی کانونی این نوع عدسی زیاد و زاویه عدسی تنگ یا بسته است. به این ترتیب ، فقط بخشی از تصویر دروضوح کامل است.
عدسی زاویه باز: نوعی عدسی است که ازفاصله ی کم می تواند حوزه های وسیع تر ازمعمول را درتصویر نشان دهد. زاویه ی این عدسی بازاست؛ درنتیجه تصویر حاصل برخلاف عدسی تله فوتو(زاویه بسته) کاملا وضوح دارد.
عدسی زوم: این عدسی به فیلمبردار این امکان را می دهد که از یک نمای باز یا دور، به یک نمای بسته یا نزدیک وبرعکس، برود؛ بدون اینکه به تغییر محل دوربین نیاز داشته باشد. بهترین استفاده ازاین عدسی درفیلمهای گزارشی_ خبری ومستند صورت می گیرد . چون لحظاتی دراین نوع فیلم ها هست که می بایست به سرعت به سوژه نزدیک شد وغالبا امکان نزدیکی فیزیکی وجود ندارد. فاصله کانونی عدسی زوم متغییر است .
عدسی ماکرو: این عدسی زاویه دید نرمال ( شبیه زاویه دید چشم انسان) دارد وفاصله کانونی آن مشابه لنز نرمال است با این تفاوت که بوسیله این لنز می توان از موجودات واشیای ریز تصویر برداری کرد ودوربین کاملأ به سوژه نزدیک می شود.
عدسی چشم ماهی : فاصله کانونی این عدسی بسیار کوتاه است وزاویه دید بسیار زیادی دارد .دوربین های چشمی درب ازاین نوع هستند.
عدسی چشمی (منظره یاب) : عدسی که فیلمبردار بوسیله آن به صحنه نگاه می کند. فیلمبردار باید این عدسی را برای چشم خود تنظیم کند.
عناوین : اسامی دست اندرکاران فیلم که درآغاز و پایان فیلم به صورت نوشته می آید. معمولا در آغاز فیلم ، عوامل درجه یک دست اندرکار نظیر بازیگران، فیلمنامه نویس، کارگردان، فیلمبردار، تدوینگر و… و درپایان فیلم علاوه بر تکرار این عوامل، سایر عوامل دست اندکار نیز آورده می شوند.
ف :
فانتزی : نوعی فیلم که رویدادهای آن گویی درعالم خیال می گذرد وتماشاگر درعین باور کردن فیلم، آن را ازعالم واقع جدا می داند. فیلم های فانتزی انواع مختلف دارند؛ از فیلم های انیمیشن گرفته تا علمی- تخیلی و… « ژرژ ملیس » ( پدرتروکاژهای سینمایی ) آغازگر فیلم های فانتزی درتاریخ سینماست . اخیرا فیلم های فانتزی با دستیابی به اوج تکنیکی توانسته اند گیشه های جهان را فتح کنند. مجموعه « هری پاتر» از این گونه فیلم هاست.
فانتسکوپ : این وسیله توسط « ژوزف پلاکو» بلژیکی درسال 1832 اختراع شد. این وسیله مجموعه ای متوالی ازتصاویر ثابت ومجزا را که مربوط به انجام یک فعالیت خاص مانند پرش، اسب دوانی و… بودند برروی یک لوح ( دیسک ) شیاردار ثبت می کرد. هنگامی که این لوح در برابر آینه به چرخش در می آمد، درتصور تماشاچی، یک تصویر متحرک را ایجاد می کرد.
فاین کات : مرحله تدوین نهایی فیلم است که در این مرحله ، فیلم تقریبا آماده است.
فرم روایی : ارتباط اجزاء ساختمان فیلم از طریق یک رشته رویدادهای علت و معلولی که در زمان و مکان مشخص اتفاق می افتند.
در فرم روایی فیلم ازیک رشته رخدادهایی تشکیل می شود که ازدل هم برمی آیند وتماشاگر مرتب می خواهد بداند؛ در ادامه چه اتفاقی قرار است بیفتد. این نوع آثار بیشترین حجم تولیدات سینمایی را به خود اختصاص می دهند و مجموعا وقتی سخن ازفیلم سینمایی است، مراد شکل روایی آن است نه فرم های دیگر.
فریم : به هرقاب یا کادرفیلم یک فریم می گویند. درواقع هرفریم یک عکس است ودرحرکت پیوسته نوار فیلم دردیدگاه نمایش ، توهم حرکت ایجاد می شود. هرثانیه فیلم از 24 فریم تشکیل می شود.
فلاش بک : ارجاع به گذشته یا پس نگاه و یا بازگشت به گذشته را با قطع نمایش زمان حال فیلم، فلاش بک می گویند. فلاش بک آسان ترین تمهید برای دادن اطلاعات به تماشاگر است و به همین دلیل می تواند به بدترین شکل استفاده شود. اکنون تلاش می شود از این تمهید کمتر وبه طرزی خلاقانه استفاده شود.
فلاش فوروارد : فلاش فوروارد کارکردی عکس فلاش بک دارد. فلاش بک ، ارجاع به گذشته است وفلاش فوروارد قطع زمان حال داستان فیلم وارجاع به آینده است. ازاین تمهید سینمایی به زیبایی در فیلم «به اسبها شلیک می کنند مگرنه ؟» استفاده شده است.
فوکوس : به وضوح تصویر درفیلمبرداری گفته می شوند. به عبارت دیگر، تنظیم فاصله ی کانونی عدسی نسبت به موضوع درطول فیلمبرداری یک صحنه را فوکوس می گویند.
فید این : آشکار شدن تدریجی تصویر در ابتدای نما. فیداین وفیداوت نوعی نقطه گذاری تصویری است و معمولا گذر زمان را نشان می دهد. استفاده ی ابتکاری واندیشیده از این دو روش، می تواند دربه وجود آوردن ریتم کند فیلم موثر باشد.
فید اوت: برعکس فید این است. محو تدریجی تصویر که به آهستگی توی سیاهی یا سفیدی می رود.
فیلتر: ورقه ی نازکی است که رنگ یا مقدار نور را تغییر می دهد ویا بین رنگ نور و حساسیت فیلم، رنگی هماهنگی ایجاد می کند. فیلترها انواع گوناگون وکارکردهای متنوعی دارند.
فیلمبردار: فردی است که با شناخت عمیق خود ازنور، رنگ، لنز دوربین، ترکیب بندی تصویر و کارکرد متنوع دوربین، ذهنیت کارگردان رابر روی فیلم ثبت می کند. فیلمبردار می تواند صرفا یک تکنیسین باشد اما فیلمبردار خوب، می تواند با مهارت و تسلط تکنیکی برابزار و برخورداری ازنیروی خلاقیت واندیشه ، تصاویری زیبا ومتعادل ( در راستای کلیت فیلم) بیافریند.
فیلم بلند داستانی : بنابرتوافق عمومی، فیلم هایی را می گویند که زمان آنها بیش از 75 دقیقه است؛ دربرابر فیلم های کوتاه که حداکثر 40 دقیقه وفیلم های نیمه بلند که حداکثر 60 دقیقه دارند.
فیلم چند داستانه : فیلمی که ازچند داستان مستقل و در واقع چند فیلم کوتاه تشکیل شده است اما دارای ارتباط مضمونی است. فیلم « دستفروش » به کارگردانی مخملباف ازجمله فیلمهای چند داستانه یا اپیزودیک است.
فیلم خانه : محل بایگانی یا آرشیو فیلمها که معمولا نمایش های ویژه ای را دربرنامه ی خود دارد.
فیلم خبری : قبل از اختراع تلویزیون، به فیلمهای کوتاهی گفته می شد که به مسائل روز می پرداختند.
پس از اختراع تلویزیون، به فیلم هایی گفته می شود که مشخصه هایی چون دوربین روی دست ، صدای سر صحنه وحرکت پرشتاب دوربین وسوژه ها و…… را دارند وازموقعیت خبری واطلاع رسانی برخوردار هستند ومعمولا برای تلویزیون ساخته می شوند.
فیلم شناسی : شناخت وتحلیل سینما به مثابه پدیده ای اجتماعی وفرهنگی وهنری است. این رشته علمی بعد از جدی شدن رسانه ی سینما به عنوان رشته ای خاص درمدارس فیلمسازی تدریس می شود.
فیلم مستند : فیلمی که برداشت از موضوعی واقعی وجاری است. این نوع فیلم درآغاز حرفی برای گفتن نداشت اما به تدریج تبدیل به گونه ای بسیار تاثیر گذار در بین فیلم ها گردید. فیلم مستند انواع مختلفی دارد از جمله مستند گزارشی، آموزشی، جنگی و….
فیلمنامه : همان سناریو است ( رجوع کنید به واژه ی سناریو ) درگذشته چیزی نبود که در فیلمسازی جدی گرفته شود اما امروزه در کشورهای صاحب صنعت سینما، فیلمنامه به عنصری مهم تبدیل شده است. حتی برای فیلم های مستند هم فیلمنامه نوشته می شود.
ق :
قطع : به عرض نوار فیلم یا نوار ویدیویی که براساس میلی متر گفته می شود . مثلا فیلمهای معمول سینمایی درقطع 35 میلی متری ساخته می شوند. امروزه کم کم فیلمهای قطع 16 و 8 میلی متری، نوارهای وی . اچ . اس و بتا ماکس، بتاکم، دی وی کم و… از دور خارج شده ومجموعا نوع دیجیتالی جایگزین شده است.
ک :
کات: کات به معنی برش است، کات همچنین دستوری است که کارگردان بعد ازبرداشت کامل صحنه یا احیانا اگر برداشت مطلوب و منظور وی نباشد، صادر می کند وبه معنای توقف فیلمبرداری است. به این معنی که دوربین، صدا و بازی متوقف می شود تا با هماهنگی دوباره در زمینه ی نور، صدا، دوربین وبازیگر، با دستور مجدد کارگردان و با کلمه اکشن، برداشت و بازی آغاز می شود.
کادر: قاب تصویر را کادر یا فریم می گویند. درسینما درهر ثانیه 24فریم ودر تلویزیون 25 فریم نمایش داده می شود.
کارگردان: کارگردان عنصر خلاق ومدیر اصلی خلق فیلم است و عوامل فیلم با هدایت کارگردان وظایفشان را انجام می دهند. مهمترین وظیفه ی کارگردان، انتخاب درست بازیگران، دکوپاژ صحیح وبازی گرفتن درست از بازیگران است.
کپی کار : نسخه ی مثبت و نه چندان با کیفیت فیلم که به صورت سردستی تدوین می شود و تدوینگر، صداگذار، طراح جلوه های صوتی و تصویری و سایر نیروهای فیلم، با آن کار می کنند و حکم یک علامت راهنما را دارد. همچنین کارگردان وتهیه کننده ازکپی کار برای بازبینی روزانه ی فیلم هم استفاده می کنند.
کلاکت: تخته ای است که اطلاعات تصویرمانند نام فیلم، شماره سکانس، شماره صحنه، شماره پلان وشماره برداشت روی آن نوشته می شود. کلاکت را جلوی دوربین نگه می دارند.تا درمرحله ی تدوین از اطلاعات نوشته شده برتخته کلاکت، جهت مرتب کردن نماها برحسب سناریو ودرمرحله ی صداگذاری ازصدای تقه کلاکت جهت سینک کردن باند صدا با تصویر استفاده شود.
کالربار Color Bar و Bar & Tone: صفحه ای که ستون های رنگی دارد و برای تست رنگ مانیتور استفاده می کنند. وقتی که با صدای سوت همراه باشد Bar&Tone برای تست صدا هم به کار می رود.
کلوین (درجه رنگ نور): میزان دمای رنگ نور را گویند که ازنام دانشمند معروف « لرد کلوین» گرفته شده است. مثلأرنگ نور لامپ 100 وات معمولی با رنگ نور خورشید کاملأ متفاوت است .
کرین : نوعی جرثقیل که دوربین روی آن سوارشده وحرکات عمودی و مورب و پیچیده ای را انجام می دهد.
کنتراست: به مفهوم برجسته نمودن ویا ایجاد اختلاف نوری بین اشیا ویا فضاهای فیلم برای تاثیر گذاری وبالابردن جلوه بصری فیلم است. کنتراست درفیلم های سیاه وسفید ملموس تراست. کنتراست بالا از ویژگی های فیلم های اکسپرسیونیستی وفیلم های سیاه یا نوآر است.
کینه توسکوپ : دستگاه فوق، وسیله ای جعبه مانند و بزرگ بود که روی زمین نصب می شد وفقط یک نفر می توانست با پرداخت پول از دریچه ی ویژه به تماشای تصاویر متحرک درون جعبه بپردازد. این دستگاه که نمونه اولیه ی پروژکتورهای فعلی ( البته بدون صدا ) محسوب می شد، در 31 اگوست 1897 به صورت رسمی ثبت شد.
کینه توگراف: اولین دوربین فیلمبرداری که درسال 1891 توسط ادیسون اختراع شد. دراین دوربین برای نخستین با، فیلم خام انعطاف پذیر به کار رفت. دراین دوربین، برخلاف دوربین های امروزی، حرکت فیلم افقی بود.
گ :
گفتار : عبارت است از صدای روی فیلم که گوینده ومنبع آن دیده نمی شود. این تمهید بیشترین استفاده را درفیلم های مستند دارد.
گفتگو: صحبت های یک یا چند بازیگر باهم درصحنه فیلمبرداری را می گویند.
ل :

لوکیشن: لوکیشن به محل فیلمبرداری که خارج از استودیو باشد اطلاق می شود. این محل ممکن است داخلی یا خارجی باشد. درگذشته با توجه به سنگینی دوربین های فیلمبرداری ونیزکنترل بهتر وسریعتر شرایط فیلم، استودیو حرف اول را می زد. معمولا برای فیلم های مستند از لوکیشن های واقعی استفاده می شود. پس از ساخت دوربین های سبک، تدریجا فیلمبرداری درموقعیت واقعی رواج یافت.
م :
مانیتور: تلویزیونی که تصویر خروجی را نشان می دهد.
موشن : هر نوع حرکت فیلم یا عکس یا نوشته روی صفحه.
مچ کات : عبارت است از اتصال یک صحنه به صحنه بعدی به طوری که باهم جور باشند. درواقع مچ کات برای دستیابی به چنان تداومی از صحنه هاست که تماشاگر احساس پرش نکند. این جوربودن ازطریق وضعیت جهت حرکت وجهت نگاه هنرپیشه ها حاصل می شود. مچ کات درتدوین تداومی، نقش اساسی دارد و درصحنه هایی به کار می رود که کنش واحدی را دردونمای مختلف نشان می دهند.
ملودرام : ملودرام واژه ای با معنای بسیار وسیع و متنوع است که از ترکیب دوکلمه ملودی ودرام ( نمایش ) پدید آمده است . ملودرام را به طور دقیق نمی توان ژانری مستقل محسوب کرد. در ابتدا هرفیلمی که در آن از عنصر موسیقی برای تحریک احساسات استفاده می شد، ملودرام لقب می گرفت. بعدازمدتی این واژه دچار تغییرات شد وبه هرفیلمی که دارای ابعاد عاطفی بود اطلاق گردید.
درفیلم های ملودرام، تقابل بین قهرمان وضد قهرمان، خوب وبد، فرشته وشیطان و … به خوبی به چشم می خورد ودرواقع موتور محرکه این نوع فیلم هاست.
از آثار برجسته ملودرام در دوره ی صامت می توان به « تولد یک ملت » ( 1914 ) « ربه کا دختری از مزرعه ی سانی بروک» (1917) اشاره کرد. آثاری چون « تقلید زندگی » (1959) ، ازملودرام های ناطق هستند. این روزها به هرفیلمی که دارای پیرنگ های عاطفی وخانوادگی باشد، ملودرام می گویند.
منشی صحنه: کسی است که جزئیات هرنما از قبیل شماره سکانس ونما، لباس و آرایه ی بازیگران ، وضعیت اشیای صحنه، جهت نگاه وحرکت بازیگران، موقعیت آنها درصحنه و کلا نقشه ی دقیق هرصحنه با تمام اجزایش را یادداشت می کند تا درتداوم فیلمبرداری که معمولا بر اساس تداوم صحنه های سناریو صورت می گیرد، خللی ایجاد نشود وهنگام تدوین مشکلات ارتباط صحنه ها ونماهای تداومی وجود نداشته باشد.
موسیقی متن : موسیقی ویژه ای که برای فیلم با توجه به مشخصه های مضمونی وساختاری آن توسط آهنگساز نوشته می شود. دراکثرفیلم های مستند از موسیقی انتخابی استفاده می شود. قبل از دوره ی ناطق ، موسیقیِ فیلم توسط نوازندگان به صورت زنده وبه شکل بداهه نوازی درسالن سینما نواخته می شد.
مونولوگ: گفتگو باخود که نقطه ی مقابل دیالوگ یعنی گفتگو با یکدیگر است. استفاده از این تمهید آسان و درعین حال مستلزم تجربه ومهارت است.
موویلا : میزی که روی آن فیلم 35 یا 16میلی متری برش داده می شود. این میز دارای صفحه ی نمایشگری است که راش ها را نشان می دهد تا متصدی تدوین بتواند براساس آن کارکند. در کارهای ویدیویی ودیجیتالی، این قابلیت توسط باکس تدوین به وجود آمده است.
میزانسن : عبارت است از چیدن عناصر جلوی دوربین فیلمبرداری از قبیل بازیگران وحرکت دوربین. درمیزانسن، نسبت بازیگرها به یکدیگر و نسب دوربین به صحنه و بازیگرها مورد توجه شدید کارگردان حرفه ای وخلاق قرارمی گیرد و آنها را طوری می چیند که به معنای مورد نظرش دست یابد.
به تعبیر منتقدان، میزانسن تصرف در فضای محسوس ومادی است حال آن که مونتاژ تصرف در زمان است. واژه ی میزانسن از تئاتر گرفته شده است.
میکس کردن : دردوحالت کاربرد دارد اول ترکیب چند تصویر باهم ویا انتخاب تصویر نهایی ازسوی کارگردان تلویزیونی که ازسوی چند دوربین به دستگاه میکس می آید و دومی ترکیب باندهای سه گانه وچند گانه گفتگوی بازیگران، صدای محیط، افکت وموسیقی .
نئورئالیسم : نئورئالیسم معرف نوعی سینمای مردمی است که اوج آن درایتالیاست. درواقع نئورئالیسم درهر کشوری به این معناست که با حفظ اصالت و پایبندی به واقعگرایی، باید از تمام ظرفیت هنری وتکنیکی یک رسانه ی هنری، به ویژه سینما بهره گرفت.
آغازگران سینمای نئورئالیسم در ایتالیا بزرگانی چون « دسیکا » و « فلینی » بودند.
نمای از روی شانه : نمایی که در آن دوربین ازبالای شانه وپشت یکی ازدوطرف گفتگو، صورت دیگری را نشان می دهد. این نما بیشتردرصحنه های گفتگو به کار می رود.
نمای تعقیبی: نمایی است که همگام با حرکات موضوع ، آن را درکادر دنبال می کند. به عبارت دیگر سوژه ی فیلمبرداری دراین نما تعقیب می شود.
نمای تمام قد : فوول شات نمایی است که در آن سرتاپای پیکر در کادر گرفته شود. ممکن است این پیکر، جسم یا انسان باشد.
نمای خیلی درشت : نمایی که از اجزای یک شی درفاصله ی بسیار نزدیک گرفته میشود، مثل نمای چشم و لب . نمای آغازین فیلم « دیوار » اثر « آلن پارکر » که دوربین از فاصله بسیار نزدیک، دست شخصیت اصلی را درکادرنشان می دهد.
نمای خیلی دور : نمای بسیار دور، نمایی است ازیک موضوع به شکلی که تمام اشیاء پیرامون آن به صورت ریز درکادر مشهود باشد.
نمای دور یا عمومی : لانگ شات یا نمایی که از سوژه اصلی دور است و مقداری از پیرامون سوژه آشکار است.
نمای دونفره : نمایی که در آن نیم تنه ی دونفر درکادر باشد.
نمای شلوغ( کرودشات ) : نمایی است که پرازجمعیت و ازدحام آدم هاست وبیشتر در فیلمهای حماسی یا تاریخی به کار می رود.
نمای شیشه ای ( گلاس شات ) : گلاس شات یکی ازحقه های سینمایی است . بدین ترتیب که بخشی از صحنه روی شیشه نقاشی می شود و بعد از آن فیلمبرداری انجام می شود؛ مثلا فیلم پل قدیمی که بخشی از آن تخریب شده و قراراست شکل قبل از خرابی آن، نشان داده شود؛ با نقاشی روی شیشه کامل می شود وبعد از آن فیلمبرداری انجام می شود.
نمای کرین: نمایی که با دوربین روی کرین ( جرثقیل ویژه ) گرفته می شود. به نمای کرین نمای جرثقیلی نیز گفته می شود .
نمای لایی: نمایی درشت ازجزئیات یک سوژه که موقعیت خاصی در روند قصه دارد، مثل کلید، تلفن و…
نمای نزدیک: به نمایی درشت ونزدیک از چهره (کلوزآپ) را می گویند.
نمای نقطه نظر : نمایی است که صحنه را ازدیدگاه یا دریچه ی دید یکی ازشخصیت های فیلم نشان می دهد. نام اختصاری این نما p.o.v است.
نمای واکنشی: به نمایی گفته می شود که قبل ازدیده شدن رویداد، تاثیرات آن را در چهره ورفتار شخصیت های فیلم می بینیم .
نریشن: صدای گوینده که روی تصاویر مستند پخش می شود و موضوع رو دنبال می کند.
نوراصلی: منبع نوری است که حین فیلمبرداری از صحنه، از آن بهره می گیرند. شدت آن بیشترازبقیه نورها است وجهت نور صحنه راتعیین می کند.
نورپایین : نوری که از پایین به چهره ی بازیگران به ویژه درفیلم های ترسناک ، تابانده می شود.
نورپردازی: نورپردازی یکی ازاصلی ترین کارهایی است که پیش ازفیلمبرداری انجام می گردد. طراحی نور، متناسب با نوع صحنه صورت می گیرد و دیدگاه هنری طراح نور با مشارکت فیلمبردار و کارگردان اجرا می شود.
نورپردازی سایه روشن: نور پردازی ویژه ای که تاریکی ونماهای سایه دار درآن برجسته است . این نوع نورپردازی بیشتردرگونه ی فیلم های ترسناک وسیاه و سفید یا نوآور برای انتقال حس دلهره به کار می رود.
نور تنگستن: نوری است که به وسیله منبع الکتریکی (نورمصنوعی) لامپ تنگستن ایجاد می شود. قرمزی این نوربیشتر است وکلوین آن 3400 می باشد.
نور روز : نوری است که ازمنبع خورشید مستقیم یاغیرمستقیم به صحنه بتابد. کلوین نور روز 5600 است.
نورپشت : نوری است که ازبالا یا پشت صحنه برای جداسازی موضوع ازپس زمینه تابانده میشود.
نورپردازی سه نقطه ای: نورپردازی درفیلم ها معمولا ازسه جهت صورت می گیرد: نور پشتی که از پشت موضوع تابانده می شود، نور اصلی و یک نور ضعیف تر برای پوشاندن سایه ها.
نور فرعی :(نورمکمل) نوری است که نسبت به نوراصلی ضعیف تر است و برای پوشش دادن سایه ها و نیز نقاطی که به واسطه نوراصلی پوشش داده نشده، به کار می رود.
نور موجود: نور طبیعی محیط را نور موجود می گویند.
نور موضعی: نوعی نورافکن که ازپشت عدسی نور را درمحلی متمرکز می کند.
نوفه : معادل فارسی کلمه آمبیانس است که عبارت است از صدای محیط.
و :
وایپ ( جاروکردن) : وایپ به جلوه ای تصویری گفته می شود که طی آن با حرکتِ خطیِ مشخصی، صحنه قبلی تدریجا جای خود را به صحنه ی بعدی می دهد. وایپ از شیوه های قدیمی نقطه گذاری سینمایی است وامروزه کمتر از آن استفاده می شود.
وُله : تصاویرمیان برنامه که با موسیقی همراه است و معمولاً برای جداکردن بخشها یک برنامه ترکیبی وایجاد تنفس اجرا می شود و معمولا کمتر از 30 ثانیه است.
وضوح : منظور وضوح تصویراست ونقطه مقابل آن کلمه تارمی باشد. وضوح تصویراز طریق حلقه روی لنز تنظیم می شود. دردوربین های غیرحرفه ای تنظیم وضوح به صورتهای دستی واتوماتیک تنظیم می شود.
ویزور (منظره یاب) : همان عدسی چشمی می باشد ودردوربین های امروزی دیجیتالی علاوه بر ویزور صفحه مانیتور نیزجهت راحتی کار تعبیه شده است.
ه :
هنری: صفتی است برای آثار یا بازیگران شاخصی که برگزیده و گزیده کارند. مشخصه اصلی آنها اندیشه ورزی و اندیشه سازی است. آثاری چون « هامون ، گاو، باشوغریبه کوچک و…جزو آثار هنری محسوب می شوند .
ی :
یک پارچگی : بیانگر میزان ودرجه ی ارتباط عناصر واجزاء مختلف فیلم است که درخدمت بیان موضوع است وتاثیرگذاری بیشتراست.